تکنولوژی در کارآفرینی و مدیریت استراتژیک

هدف این پژوهش، آسیب‌شناسی بخش اولویت‌های علم و فناوری در نقشه جامع علمی کشور و ارائه راهکارهایی برای بهبود ساختار، محتوای و فرآیند تدوین این اولویت‌ها است. این مطالعه با رویکرد کیفی و به شیوه تحلیل محتوای موضوعی انجام شده است. داده‌ها از طریق مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته با 18 نفر از خبرگان، سیاست‌گذاران و مدیران ارشد حوزه علم و فناوری گردآوری شد. نمونه‌گیری به‌صورت هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل داده‌ها با استفاده از کدگذاری باز و محوری انجام شد و در نهایت مقوله‌های اصلی و فرعی شناسایی گردیدند. نتایج پژوهش نشان داد که آسیب‌های موجود در بخش اولویت‌های نقشه جامع علمی کشور در شش محور اصلی قابل دسته‌بندی‌اند: نارسایی‌های ساختاری، ضعف در فرآیند تعیین اولویت‌ها، عدم انطباق با نیازهای واقعی کشور، چالش‌های اجرایی، ضعف در حکمرانی نهادی، و نبود نظام به‌روزرسانی و آینده‌نگری. هر محور شامل مؤلفه‌های متعددی نظیر تمرکزگرایی، عدم مشارکت ذی‌نفعان، فقدان پیوست مالی، و بی‌توجهی به فناوری‌های نوظهور بود. بر اساس نتایج، بازطراحی فرآیند تعیین اولویت‌های علم و فناوری کشور امری ضروری است. پیشنهاد می‌شود سازوکار مشارکت نهادی، روش‌های داده‌محور و سازوکار بازخورد و ارزیابی مستمر برای تقویت کارایی سیاست‌های علم و فناوری در کشور ایجاد شود.

نوآوری باز تأثیر مهمی بر فعالیت‌های نوآورانه و رقابت پذیری شرکت‌های کوچک و متوسط دارد. علاوه بر این، موضوع مورد بحث چالش بسیاری از شرکت‌ها برای ماندن در فضای پرریسک کسب و کار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ظرفیت جذب، فعالیت‌های نوآوری باز و عملکرد شرکت با نقش میانجی استراتژی نواوری در بین مدیران و کارکنان شرکت‌های کوچک و متوسط شهر مشهد انجام گرفته است. روش به كارگرفته شده در این تحقیق بر حسب روش توصیفی و از نوع پیمایشی می‌باشد. به منظور جمع آوری اطلاعات آمیزه‌ای از روشهای تحقیق كتابخانه‌ای و میدانی استفاده شده است. همچنین از حیث کاربرد نتایج تحقیق این مطالعه در دسته تحقیقات کاربردی قرار می‌گیرد. جامعه آماری حاضر، مدیران و کارکنان شرکت‌های کوچک و متوسط شهر مشهد است. با توجه به نمونه گیری در دسترس، حجم نمونه بعد از از برگشت پرسشنامه در مجموع 195 پرسشنامه نهایی در اختیار پژوهشگر قرار گرفت. داده‌ها توسط معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار اسنارت پی ال اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از تایید همه فرضیه‌ها بوده و بین ظرفیت جذب، فعالیت‌های نوآوری باز و عملکرد شرکت با نقش میانجی استراتژی نواوری در بین مدیران و کارکنان شرکت‌های کوچک و متوسط شهرستان مشهد رابطه معناداری وجود دارد. با توجه به یافته‌های پژوهش می‌توان بیان داشت که نتایج این مطالعه می‌تواند به کسب‌وکارهای نوپا در خلق نواوری و توجه به رفتار جهت‌گیری کارآفرینی برای بهبود ظرفیت جذب و عملکرد این شرکت مفید باشد و این یافته‌ها تأكید می‌كنند كه ارتقاء ظرفیت جذب و طراحی استراتژی‌های نوآوری مؤثر می‌تواند به بهبود عملکرد شركتهای كوچک و متوسط كمک كند.

این پژوهش رابطه بین زیرساخت‌های مدیریت دانش و ظرفیت سازمانی در شهرداری منطقه یک تهران را مورد مطالعه قرار داده است. این تحقیق از نوع توصیفی میباشد که به شیوه همبستگی انجام شده و از نظر نوع هدف کاربردی می‌باشد. جهت گردآوری داده‌ها از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه استفاده گردیده است برای طراحی پرسشنامه این تحقیق از پرسشنامه استاندارد مقیمی (1392) و ادبیات موضوع و تحقیقات گذشته استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق، کارکنان شهرداری منطقه یک تهران به تعداد 800 نفر می‌باشند که برای تعیین اندازه نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد نمونه آماری تحقیق 260 نفر برآورد گردیده است. نهایتاً با استفاده از اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه ابتدا با استفاده از تجزیه و تحلیل كمّی از طریق آمار توصیفی، و به وسیله جداول و نمودارها، ارتباط متغیرها بررسی شده و سپس در قسمت آزمون فرضیات، از نرم‌افزار آماری لیزرل و مدل معادلات ساختاری استفاده گردیده است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد تاثیر مثبت و معنی داری بین زیرساخت‌های پیاده سازی مدیریت دانش و ظرفیت تغییر سازمانی وجود دارد.

کنترل استراتژیک یکی از مهم‌ترین پاسخ‌های مدیریت به بحران ها و پویایی محیطی است. آشفتگی محیطی به دلیل افزایش شدید سطوح رقابت پذیری، وجود بازارهای بی ثبات و افزایش پیچیدگی محیطی است. مهم‌ترین اثر این آشفتگی، تشدید عدم قطعیت و دشواری شرکت‌ها در پیش‌بینی متغیرهای اصلی محیطی است. در سال‌های اخیر، یک انقلاب صنعتی (Industry 4.0) مرتبط با تمام ابعاد کسب و کارها به وقوع پیوسته است که ریشه در تحول دیجیتال دارد. از آنجایی که این تحول بر تصمیم‌گیری استراتژیک در زمینه‌های مختلف ازجمله تجربه مشتری، فرایندهای عملیاتی و مدل کسب و کار اثر می گذارد، نیاز به ابزارهای مدیریت استراتژیک جدید را آشکار می‌کند. بنابراین لازم است فرصت‌ها و خطرات دگرگونی دیجیتال مدیریت شده و از قابلیت ها و ابزارهای آن برای بازنگری استراتژی به منظور کنترل استراتژیک مبتنی تحولات دیجیتال ارائه شود. ابتدا ادبیات نظری مرتبط با کنترل استراتژیک و 14 الگوی کنترل استراتژیک که به ابعاد کنترل پرداخته‌اند را مرور کرده و بر اساس این 14 الگو، تعداد 18 مولفه کنترل استراتژیک را شناسایی کردیم. سپس به تحول دیجیتال، تعاریف و ابعاد آن پرداخته و بر اساس 13مدل برگزیده در موضوع تحول دیجیتال، 6 بعد اصلی را شناسایی کردیم و در نهایت، با استفاده از روش فراترکیب، مولفه های 18 گانه کنترل استراتژیک را در 6 بعد تحول دیجیتال شناسایی‌شده، دسته بندی نموده و الگوی کنترل استراتژیک مبتنی بر تحول دیجیتال را معرفی نمودیم.

روش­های متعددی برای مدیریت زنجیره تامین معرفی شده­اند که از برترین آنها، مدیریت تامین زنجیره لارج می باشد. با توجه به اهمیت موضوع، در پژوهش حاضر تلاش می­گردد با بررسی دقیق ادبیات مطرح شده، در مجموعه­ای واحد، مهم­ترین الزامات استراتژی مدیریت زنجیره تامین لارج در صنعت نفت که یکی از صنایع موثر بر اقتصاد است مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. این موارد در زنجیره تامین که می توانند موجب کاهش بهره وری و قدرت رقابت شرکت در صنعت نفت شوند، عواملی هستند که محقق را برانگیخت تا به آسیب­شناسی زنجیره تامین در صنعت نفت و پالایشگاه نفت آبادان بپردازد. در این راستا از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره برای آسیب­شناسی و رتبه­بندی شاخص های مهم زنجیره تامین اعم از تامین مواد اولیه، سیستم ها، نیروی انسانی استفاده خواهد شد تا در صورت مشخص شدن رتبه هر آسیب موجود در زنجیره تامین، پیشنهادات و راهکارهای مناسب برای آن ارائه نموده و به آنهایی که آسیب بیشتری دارند نگاهی وسیعتر خواهد شد. همچنین از استراتژی­های نوین در این پژوهش استفاده خواهد شد . ناب، چابک، تـاب آور و سبز، پارادایم هایی هستند که تاکنون، با هدف بررسی و بهبود عملکرد زنجیره تامین مطرح شده­انـد. هریک از این چهار پارادایم، اهداف متفاوتی داشته و برای ایجاد یـک زنجیره تامین کارا و اثربخش در پاسخگویی به نیاز های مختلف مشتریان، ضروری می باشند. در پژوهشهای انجام شده یک یا ترکیبی از چند پارادایم مورد استفاده قرار گرفته است و در پژوهش حاضر به لحاظ اهمیت,فراگیری و ایجاد امکان بررسی همه جانبه و حداکثری, زنجیره تامین صنعت نفت, هر چهار پارادایم بکارگیری شده تا ضمن شناخت نحوه تعامل بین این پارادایم­ها در این زنجیره, مدلی مناسب برای آسیب شناسی و بهبود زنجیره تامین صنعت نفت با بهره گیری از نتایج حاصل از بررسیهای بعمل آمده در پالایشگاه نفت آبادان به عنوان واحد مورد مطالعه  ارائه گردد.

بانك‌ها به عنوان یكی از اركان اقتصادی كشور در طول سال‌های اخیر با توجه به رقابتی شدن بازار خدمات بانكی و پیدایش بانک‌های خصوصی یكی پس از دیگری و حضور بانكهای خارجی درآینده نزدیك و ضرورت ادامه بقا در آن زمان، درصدد اثربخش نمودن فعالیت‌های بازاریابی خود برآمده‌اند. هدف از پژوهش حاضر نقش بازاریابی حسی و حمایتی بر وفاداری مشتریان با نقش واسطه‌ای کیفیت خدمات می‌باشد. جامعه آماری شامل تمامی مشتریان بانک کشاورزی استان اردبیل به تعداد نامحدود می‌باشد که با توجه به جدول مورگان 377 نفر به عنوان نمونه آماری از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه‌ای در دسترس مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری داده‌ها از پرسشنامه‌های استاندارد پرسشنامه­های دوبیسی (2005)، مکلوهان (2008) و اشرفی (1386) استفاده شد. روایی و پایایی آن‌ها با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و ضریب آلفای کرونباخ بررسی و مورد تایید قرار گرفتند. داده‌های به دست آمده با استفاده از روش­های مدل سازی معادلات ساختاری و بوت استراپ مورد بررسی قرار گرفت، کلیه مراحل توسط نرم افزارهایSPSS، Lisrel و Stata محاسبه گردید. بر اساس یافته‌های این تحقیق نشان داد که بازاریابی حسی بر حمایتی بر وفاداری مشتریان تاثیر معنادار دارد و همچنین نقش واسطه‌ای کیفیت خدمات بین بازاریابی حسی و حمایتی با وفاداری مشتریان تایید شد.

هدف از این پژوهش، اولویت بندی ابزارهای مدل HET بر اساس منحنی عمر توریسم ورزشی ایران بود. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کاربردی بود که به روش توصیفی پیمایشی انجام شد. به منظور اولویت بندی ابزارهای مدل HET در بخش توریسم ورزشی ایران، نظرات44 متخصص بازاریابی ورزشی از طریق پرسشنامه­های محقق­ساخته جمع­آوری شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان تأیید و پایایی آن‌ها بخاطر نرخ ناسازگاری پرسشنامه­ها که کمتر از(1/0) بود، تایید گردید. جهت تحلیل داده­ها از روش AHP و نرم­افزار Expert Choic11 استفاده شد. براساس یافته­ها، در مرحله معرفی، ایجاد آگاهی و دانش دارای اولویت اول و دوم بودند. در مرحله رشد، ایجاد میل و تمایل، و در مرحله بلوغ و افول، ایجاد اطمینان و خرید بیشترین اهمیت را بدست آوردند. با توجه به رقابت شدید و رشد سریع بازارها و همچنین تغییرات سریع در رفتار مصرف­کنندگان شناسایی و اولویت بندی ابزارهای مدل ارتباطی HET می‌تواند به پیشبرد اهداف بازاریابی بخش توریسم ورزشی ایران کمک نماید.  

مدیریت استراتژیک منابع انسانی از مهمترین شاخصه‌های یک سازمان در فرایند جذب، آموزش، مدیریت عملکرد و حتی دوران بازنشستگی نیروی انسانی شاغل در یک سازمان برای راهبرد یک سازمان جهت نیل به اهداف استراتژیک آن می‌باشد. از این رو هدف پژوهش حاضر، ارائه چارچوبی برای مدیریت استراتژیک منابع انسانی با رویکرد فراترکیب می‌باشد. با توجه به گسترش روزافزون نظریه‌ها در این حوزه در این پژوهش با دیدی گسترده و جمع‌آوری نظریات و مدل‌های گوناگون در یک بازه زمانی 10 ساله (2013 تا 2023) در مقالات معتبر داخلی و خارجی (حدود 80 مقاله تاییدشده) سعی در ارائه چارچوبی جامع با در نظر گرفتن تشابهات مدل‌های موجود در این سال‌ها و ایجاد همگرایی در آن‌ها با استفاده از روش فراترکیب شده است.برای تجزیه و تحلیل مطالعات از روش کیفی داده بنیاد  با رویکرد استرائوس و کوربین (2007) استفاده شد. ابعاد مدیریت استراتژیک منابع انسانی و خط‌مشی‌های آن تعیین گردید که با بررسی نظر خبرگان این حوزه در نهایت روایی و پایایی مدل ارائه شده تایید گردید. در ادامه به توضیحات روش کدگذاری این پژوهش و تبدیل نتایج کیفی به کمی به جهت آزمودن صحت چارچوب ارائه شده پرداخته شده است. بر اساس نتایج بدست آمده از مدل ارائه شده برای مدیریت استراتژیک منابع انسانی، مدیران می‌توانند سیاست‌ها و خط‌مشی‌های مدیریت استراتژیک منابع انسانی را در سازمان‌ها پیاده‌سازی کنند.